نمیدانم چند وقت است کتاب خوب نخوانده ام .؟!(کتاب خوب!)
دچار فقر معنا شده ام.میگویند یک مرض مسریست.
ومدتهاست شایع شده و کسی نیست درمانش کند.
به گفته ها می توان اعتماد کرد.؟
به این که این مرض اصلا از کی شروع شد و چرا؟
به این که آیا دنیا در حال حاضر منتظر یک بوعلی سیناست تا قانونش را بنویسد و مثل ارشمیدسی که بگوید یافتم؟!(ارشمیدس؟!)
دیگر راهی نیست. راهی برای کشف احساسات و اندیشه ها از لابه لای حوادث یک رمان یا شفافیت پیچیده یک داستان کوتاه..
مثل این است که انگار همه چیز در سطح می گذرد.دوباره باید جستجو کنم .
 شاید در کهکشانی دیگر!